در مدح و منقبت مولا
به بهانهی سیزده رجب
اهل عالم نجف بهشت من است
این تمامی سرنوشت من است
پدر خاک خاک پای توام
عشقتاینگونهدر سرشتمن است
زیر باران میان صحن نجف
گفتهام یا علی به شور و شعف
من ز آلودهگی چو پاک شدم
دیدم آنجا فرشته صف در صف
تا نجف کعبه را صدا میزد
طعنه بر عرش کبریا میزد
حرم حیدری قرق شد چون
فاطمه دم ز مرتضی میزد
سید حمیری غزلخوان شد
هر که اینجا رسید سلمان شد
انبیا ایستاده صف در صف
خادم این حرم سلیمان شد
یک منادی بخواند با هیجان
سورهی هلاتی علیالانسان
همه در شان حیدر و زهراست
شمهای گفته شد چو از قرآن
آیههایش تمام مدح علیست
سورههایش مدام مدح علیست
هرکتابی به انبیا چو رسید
هرحروفش کلام مدح علیست
خاتم الانبیا ز راه آمد
به سرای علی چو ماه آمد
ماه بطحای کشور جانها
با شکوه و جلال و جاه آمد
همه عالم به پیشش استادند
هستی خویش در رهش دادند
پدر خاک بوسه زد دستش
گرچه هر دو ز نسل فریادند
حل شده چون تمام مطلب من
نامشان گشته ذکر هرشب من
یا محمد و یا علی گویم
اکفیانی است زینت لب من
- شنبه
- 17
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 0:44
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه