لحظه ی احتضار زینب شد
ناله و گریه کار زینب شد
هر نفس یاحسین گفت از دل
کربلا سوگوار زینب شد
زینب آنروز داد جان که حسین
لاله گون ، داغدار زینب شد
تشنه ای بود و یک جهان دشنه
قتلگه نیزه زار زینب شد
چکمه ی نیزه دارها بشکست
سینه و شرمسار زینب شد
بدنی پاره پاره در گودال
همه دار و ندار زینب شد
خیمه ها سوخت وای طفلی سوخت
کربلا شام تار زینب شد
نه علی اکبر و نه قاسم بود
علقمه بی قرار زینب شد
سر نیزه سری چهل منزل
منظر و سایه سار زینب شد
ز سر بام پیره زن با یک
خنده آتش بیار زینب شد
با «رئوفی» گریست این خانه
لحظه ی احتضار زینب شد
- چهارشنبه
- 21
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 11:54
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین رئوفی
ارسال دیدگاه