کرونا آمده تعطیل ، هزاران کار است
پدری دستفروش سر هر بازار است
اگر او نان نبرد خانه ندارد پاسخ
کودکی را که گرسنه ست و تنش بیمار است
پیک های موتوری کار ندارند امروز
پدری از غم فردای خودش بیدار است
صاحب ِ خانه که خواهان اجاره ست امشب
به همین مبلغ ناچیز خودش ناچار است
روز مزدی که دگر کار ندارد چه کند
به سرش شب غم عالم همگی آوار است
هر چه در خانه که بفروختنی بود فروخت
به کف خانه اگر فرش نباشد عار است
شب عید است نگردیم از آنها غافل
که از این قشر به دور و بر ما بسیار است
شعرت ای کاش «رئوفی» که اثر بگذارد
کرونا آمده تعطیل ، هزاران کار است
- چهارشنبه
- 21
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 11:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین رئوفی
ارسال دیدگاه