از کینه ها و ظلم هارون ستمگر
شد کشته از زهر جفا موسی بن جعفر
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر
از داغ او عالم پر از شور و نوا شد
بغداد از سوز غمش ماتم سرا شد
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر
هشتم امام و مقتدا، جان پیمبر
از داغ بابا میزند بر سینه و سر
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر
در کنج زندان بلادر تاب ودر تب
ذکر لبان او شده خلصنی یا رب
از داغش شدمحشر
یا موسی بن جعفر
هفتم گل گلزار دین امام معصوم
از ظلم هارون دغا گردیده مسموم
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر
سندی شاهک زد شرر بر جسم و جانش
زهر ستم سوزانده مغز استخوانش
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر
هر روزوشب سندی شاهک ظالمانه
بر پیکر او میزند با تازیانه
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر
شد کشته هفتم نور حق بی جرم و تقصیر
بوده هنوز بر گردن اوغل و زنجیر
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر
ای وای از این درد و غم و این همه بیداد
پیکر پاک او به روی جس بغداد
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر
بر دوش یاران گشته تشییع جنازه
داغ حسین بن علی گردیده تازه
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر
غسل و کفن گردیده جسم اطهر او
با تازیانه کس نزد بر دختر او
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر
تشییع شد جسمش بروی دوش یاران
تشییع جداو به زیر سم اسبان
از داغش شد محشر
یا موسی بن جعفر
- چهارشنبه
- 21
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 14:37
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه