ماه پیدا شد و دریا به تلاطم افتاد
لب گل تر شد و باران به ترنم افتاد
آتش عشق به جان و دل مردم افتاد
شجر ، از زاده ی موسی به تکلم افتاد
در جواب "ارنی" نور حق از راه رسید
"لن ترانی" نه ، که آوای "انا الله" رسید
مژده آمد ، که خدا هدیه کند غفرانش
سائل آمد ، پی آن برکت بی پایانش
آهو آمد ، که به دلخواه شود قربانش
یوسف آمد ، که کند دعوت در کنعانش
خوشه چینند رسولان همه از خرمن او
مرده احیا شود از نکهت پیراهن او
عشق با زمزمه ی خنده اش آغاز شده
شعر از صحبت او قافیه پرداز شده
خط به خط زندگی اش دفتر اعجاز شده
مشت مامون ز سخنرانی او باز شده
گر چه او کودک و هر چند که کم سال بود
علم در محضر او طفل کر و لال بود
نور او از افق زهره ی زهرا تابید
نام او آینه ی نام محمد گردید
انتظار قدمش گرچه کمی طول کشید
عاقبت یوسف حسن ازل از راه رسید
برکت وخیر بود همره فرزند رضا
نور باران شده افلاک ز لبخند رضا
هر چه گفتیم و بگوییم از او کم باشد
مادح مادر او سوره ی مریم باشد
کرمش بر همه ی خلق مسلم باشد
حرمش کعبه ی مقصود دو عالم باشد
در حریمش به دل این مسئله ظاهر گردد
که به یک روز ، دو حج قسمت زائر گردد
- پنج شنبه
- 22
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 11:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه