• دوشنبه 3 دی 03


متن شعر تقدیم به حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها -(از پنجره ی عرش به دنبال رصد بود)

3967
1

از پنجره ی عرش به دنبال رصد بود
از روز ازل ، حامل اسرار ابد بود ...

مبهوت احد ، محو تماشای صمد بود
ام اسد الله که فرزند اسد بود ...

این شیرزن از هاشمیان نام و نشان داشت
در رگ رگ او سوره ی کوثر جریان داست

سر سلسله ی هرچه نکو فاطمه بوده است
سر چشمه ی اسرار مگو فاطمه بوده است

در آیه ی تطهیر ، وضو فاطمه بوده است
هم همسر و هم مادر او فاطمه بوده است

آن حیدر کرار که شاه دو جهان است ...
نامش به خداوند قسم روح اذان است

جز عشق در این جاده کسی همسفرش نیست
جز نور خدا ، آینه ای دور و برش نیست

جز احمد مختار ، کسی تاج سرش نیست
انگار نه انگار ، محمد پسرش نیست ...

این زن که پس از آمنه شد مادر احمد
این زن که در آیین ادب بود سرآمد ...

دریا شده با دیدن او غرق تلاطم ...
باران شده هر قطره پر از نور و تبسم

دیدند که گردیده در آغوش خدا گم
از کعبه برون آمد و در روز چهارم ...

گردید گرامی تر از آسیه و مریم ...
مکه پس از آن بود که گردید مکرم

ایزد صدف و گوهر خود را به تو بخشید
شمس و قمر و اختر خود را به تو بخشید

دردانه ی پیغمبر خود را به تو بخشید
تسنیم ترین کوثر خود را به تو بخشید

در عرش ، عروس تو شده حضرت زهرا
تو ام علی هستی و او ام ابیها ...

توفیق ابوطالب از اذکار تو بوده است
خوشبخت اسیری که گرفتار تو بوده است

خاک قدم جعفر طیار تو بوده است
دل باخته ی حیدر کرار تو بوده است

حیدر پسرت گوهر تابنده ی کعبه است
ای آنکه قدوم تو شکافنده ی کعبه است

کعبه پس از این واقعه لبخند به لب شد
شعبان رمضانی ست که مبهوت رجب شد

زیتون که به قربان علی رفت رطب شد
فرزند تو فخر عجم و شاه عرب شد ...

حیدر همه ی عمر ، تو را سرور خود خواند
پیغمبر اسلام تو را مادر خود خواند ...

نشناخت کسی قدر علی را به خدا ، آه
یک عده در این میکده ها چون من گمراه

گفتند پس از ذکر سحرگاه و شبانگاه ...
لاحول و لا قوة الا به یدالله ...

کفر است ولی بر من مجنون حرجی نیست
بی حیدر کرار امید فرجی نیست ...

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 11:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران