یا صاحب الزمان
حاضر غایب از نظر، کی تو به ما نظر کنی
کی ز دیار غیبتت، روسوی ما سفرکنی
جمعه به جمعه بگذرد، دیده ی ما به ره بود
تا که قدم به ره نهی، سوی حضر گذر کنی
طاقت ما سرآمده، هجرنموده کام، تلخ
می شود آیی از کرم، کام همه شکر کنی
صاحب عصری وزمان، عصر و زمانه منتظر
روی مهت نمایی و، شام سیه سحر کنی
یابن حسن، امام ما، حجت آخر ین حق
کاش زلطف آیی و، فصل فراق سرکنی
شعر :اسماعیل تقوایی
- جمعه
- 23
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 20:7
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه