بسم الله الرحمن الرحیم
آقا
یاطلعةالرّشیدهبرگرد
یاغُرّةالحمیدهبرگرد
بهدستایبریدهبرگرد
آقا
موندیمتواینوضعکَذایی
نَهدینیمونده؛نَه خدایی
کاشکیمیشدزودتربیایی
خودت داری میبینی همه دلا گرفته
نفسهامون بریده اینجا هوا گرفته
تواینشرایطِ بَد یه عدّه کم آوردن
ضعفای اعتقادی آبرومونو بُردن
((یابنالحسننگاهی بَسّمهروسیاهی))
-----------------------------------------------
آقا
از بس که تو بزرگواری
بدی مو به روم نمیاری
میدونماز من گِلِه داری
آقا
بههرکیمیشد دلسپردم
اصلا به دردِ تو نخُوردم
آبروی دینم رو بُردم
یه بار برا همیشه خودت منو ادب کن
دیدیعوضنمیشم اصلا بهمغضبکن
بابای مهربونم نزاری که تباه شم
تو نافلهت دعاکن بچّهیسربهراه شم
((یابنالحسننگاهی بَسّمهروسیاهی))
----------------------------------------------
بیا
تورو بهغُصّههای زینب
به((وا مُحمّدای)) زینب
بهزخمدستوپای زینب
بیا
بهحقّ ضجّههای اطفال
بهخونجاریتویگودال
بهاونتنیکهشد لگدمال
به کهنه پیرهنی که از بدنش در اومد
به وقتی که تو گودال صدای مادر اومد
به معجرای سوخته عجّل عَلی ظُهورک
به دخترای سوخته عجّل عَلی ظُهورک
محمدقاسمی
۱۸رجب المرجب ۱۴۴۱
- شنبه
- 24
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 22:48
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد قاسمی
ارسال دیدگاه