بهترین عبادتم اینه
که تو هیئت میزنم سینه
دلخوشم به اینکه اشکامو
حضرت فاطمه میبینه
میونه روضهُ جانسوزت
گریه از فرائض دینه
من کی باشم که بگم اما
دلم از عشق تو غمگینه
روی سینهُ ابوفاضل
نوکریت مدال زرینه
برا علامه امینیها
شرح اوصاف تو سنگینه
از عدوی پست تو دارم
تو دلم یه بغض دیرینه
تا ظهور منجیِ عالم
عیدم از خون تو رنگینه
اسم تو لحظه سال تحویل
شرف سفرهُ هفسینه
گَرد راه کربلات ای کاش
رو لباس عیدی بنشینه
- دوشنبه
- 26
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 21:17
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسنعلی بالایی
ارسال دیدگاه