همنشین وقار زینب بود
مظهر اقتدار زینب بود
.
وارث فاطمه ،علی ولی الله
دخت والاتبار زینب بود
.
تا که جان داشت برحسین خویش
روز و شب سوگوار زینب بود
.
شیعه مدیون استقامت اوست
که جهانی وقار زینب بود
.
مکتب عشق و مکتب خون را
عزت و اعتبار زینب بود
.
دست می داد هرکجاچون شمع
دیده ی اشگبار زینب بود
.
رهنورد دیار شیدایی
عاشق بی قرار زینب بود
.
گاه از چشم های خون آلود
اشگ بی اختیار زینب بود
.
خطبه هایش فراتر از هر تیغ
وارث ذوالفقار زینب بود
.
راوی فصل های تنهایی
قاصد کوی یار زینب بود
.
همچو مادر سر آمد ایام
مفخر روزگار زینب بود
.
در کتاب قیام عاشورا
صاحب شاهکار زینب بود
.
آنکه در قتلگاه آمالش
ضجه زد بی شمار زینب بود
.
خیمه های گرفته آتش را
آخرین پاسدار زینب بود
.
در قطار بلا به راه شام
سر پرست قطار زینب بود
.
دختران را انیس و طفلان را
زبده آموزگار زینب بود
.
در دل شام وقت جان دادن
آه چشم انتطار زینب بود
.
.
- سه شنبه
- 27
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 22:0
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علی شوندی
ارسال دیدگاه