• سه شنبه 15 آبان 03

 محمد حسین رحیمیان

متن شعر شهادت موسی بن جعفر علیه السلام -(آمد به لبش جان و شبش را سحری نیست)

808

آمد به لبش جان و شبش را سحری نیست
جز مرگ به لب هاش دعای دگری نیست

بر دوست و دشمن همه آن خیر رسانده
شایسته ی این مرد خدا خونجگری نیست

سخت است عذابت بدهد بی سر و پایی
که در دلش از رحم و مروت اثری نیست

شلاق کُنَد گریه بر آن تن که به غیر از
زخم و غل زنجیر برایش سپری نیست

موسای مسیحا نفس و بد دهنان آه
جانکاه تر از این به خدا دردسری نیست

این عین شکنجه است قفس را بگشایند
وقتی که نه پا ،نه پر و بال سفری نیست

این کعبه که محتاج طوافش خود کعبه است
شایسته ی تشییع تنش تخته دری نیست

مانده بدنش بر پل بغداد نه گودال
از غارت و از سم ستوران خبری نیست

تن گم شده در سلسله نه نیزه شکسته
تن روی زمین و به سر نیزه سری نیست

محمد حسین رحیمیان

اسفند ۹۸

  • پنج شنبه
  • 29
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 22:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران