• شنبه 3 آذر 03

 محمود اسدی

زمزمه و شور/می میرم و بخدا که ازغم تو پیرم و

576
1

می میرم و بخدا که ازغم تو پیرم و
می میرم و پیرهنت رو در بغل می گیرم و
می میرم و من به تار موی تو اسیرم و

بیا ببین مثل تو دارم تو گرما جون میدم
بیا ببین ولی کٍی دیگه تو صحرا جون میدم
بیا ببین کٍی دیگه شبیه زهرا جون میدم

دیده تر و دیدم از کوچیکی داغ مادرو
دیده تر و دوخته با سینه دیدم میخ درو
دیده تر و روی در دیدم داداش چل نفرو

فدا سرت بیا یک لحظه کنار خواهرت
فدا سرت ای داداش دیدم چی اومد به سرت
فدا سرت بالا پایین شد رو نیزه پیکرت

خودم دیدم خنجرو کشید و فریاد کشیدم
خودم دیدم سرتو بد می برید و بریدم
خودم دیدم دست به دست بازیچه شد تا خمیدم

چرا می زد شمر دون آتیش به ماسوا می زد
چرا می زد بی حیا منو به اسم صدا می زد
چرا می زد خواهرت مثل تو دست و پا می زد

حسین من بعد از اون که همگی تورو زدن
حسین من آخ دیدم به نعلا گیر کرده بدن
حسین من بدن و استخونات یکی شدن

خونه چشام ما رو بردن توی کوچه های شام
خونه چشام به ما سنگ می زدن از بالای بام
خونه چشام بدتر از همه داداش بزم حرام
********
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 1
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 5:54
  • نوشته شده توسط
  • سادات

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران