توو زندون بی کس و تنها / بارونیه ابر چشمات
میکنی با دست بسته / به سوی خدا مناجات
جای قل و - زنجیره - به روی دس-ت و پاهات
برات بمی-رم آقا- تشنهی آ-به لبهات
میخونی از غمِ گودال، غمِ گودال، غمِ گودال
یه خواهر و تنِ پامال، تنِ پامال، تنِ پامال
واویلا ، واویلا ...
اعضای تنت کبوده / گریونی با چشمای تر
تازیونه تا بهت خورد / افتادی به یاد مادر
سهم دلت - شد آزار - شدی ز دن-یا بیزار
یا فاطمه - میگفتی - زمین میخور-دی هربار
خسته دل و پریشونی، پریشونی، پریشونی
از این زمونه دلخونی، چه محزونی، چه محزونی
واویلا ، واویلا ...
- شنبه
- 2
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 17:20
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علیرضا افشار
ارسال دیدگاه