• دوشنبه 3 دی 03

 محمود اسدی

(غزل)منم آن گل که در گلشن حزین و پرپر افتادم

664
2

منم آن گل که در گلشن حزین و پرپر افتادم
در این کنج سیه چالم که با چشم تر افتادم

اگر خون میچکد دائم ز زخم کند وزنجیرم
به یاد سینه مجروح و مسمار در افتادم

به استقبال من آمد در اینجا سندی بی دین
چنان سیلی به رویم زد که درجا باسر افتادم

مرا در یک نمد پیچید به حال و روز من خندید
لگد زد تا به پهلویم به یاد مادر افتادم

دگر چشمی به سمت و سوی ناموسم نمی چرخید
به یاد غارت خیمه به یاد معجر افتادم

نباشد دخترم تا که ببیند حالت بابا
به یاد حال زار یک سه ساله دختر افتادم

خراشیده،چواین زنجیرها زیر گلویم را
به یاد خنجر بران و نازک حنجر افتادم

******

شائق

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 21:50
  • نوشته شده توسط
  • میرکمال

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران