گشته ام دلتنگ تو یا حضرت صاحب زمان
کن نظر بر این گدایت دست من دامان تو
تا که دیدم لایق دیدار رویت نیستم
باخودم گفتم که با دل میشوم مهمان تو
هر شب جمعه برایت روضه خوانی میکنم
دست من تسبیح گرفته چشم من گریان تو
عبد بدکار و گنه کار تو می باشم قبول
دست رد آیا زنی بر آنکه شد مهمان تو؟
عمر من با یاد تو سر میشود اما چه سود
چونکه میسوزد دل من از غم هجران تو
رخ نشان ده تا بیفتم زیر خاک پای تو
تا که با جان و دلم سر را کنم قربان تو
- شنبه
- 9
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 0:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا ترابی گیلده
ارسال دیدگاه