• دوشنبه 3 دی 03


شعر روز عاشورا (بر حربگاه چون ره آن كاروان فتاد)

2833
3

بر حربگاه چون ره آن كاروان فتاد
شورو نشور واهمه دركمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله درشش جهت فكند
هم گريه برملائك هفت آسمان فتاد
هرجا كه بود آهويي ازدشت پا كشيد
هرجا كه بود طائري ازآشيان فتاد
شد وحشتي كه شورقيامت ز ياد رفت
چون چشم اهل بيت برآن كشتگان فتاد
ناگاه چشم دخترزهرا درآن ميان
برپيكرشريف امام زمان فتاد
بي اختيارنعرۀ هذا حسين ازاو
سرزد چنانكه آتش او درجهان فتاد
پس با زبان پرگله آن بضعۀ بتول
رو به مدينه كرد كه يا ايّها الرّسول
اين كشته فتاده به هامون حسين تست
وين صيددست وپا زده درخون حسين تست
اين ماهي فتاده به درياي خون كه هست
زخم ازستاره برتنش افزون حسين تست
اين خشك لب فتاده وممنوع ازفرات
كزخون او زمين شده جيحون حسين تست
اين شاه كم سپاه كه با خيل اشك وآه
خرگاه ازاين جهان زده بيرون حسين تست
وين نخل تركزآتش جانسوزتشنگي
دود اززمين رسانده بگردون حسين تست
اين قالب طپان كه چنين مانده برزمين
شاه شهيدِ ناشده مدفون حسين تست
شعري از محمد شيخا «مقبل »

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران