ای کاش منم فطرس بودم سر راه تو
با مرحم دستانت هر زخم دوا میشد
خاک قدمت بودم تحت کرمت بودم
با دیدن روی تو حاجات روا میشد
با لحن نگاه تو بر چهره ی ماه تو
مشغول طواف تو این روح رها میشد
این سینه بی تابم این دیده پر آبم
با معجزه عشقت مشمول دعا میشد
اصلا تو لک الحَمدی از سینه دلم کَندی
ای کاش که چشمانم بر روی تو وا میشد
در جام بده باده بر چون منه دلداده
پس حی علی العشقت میخانه کجا میشد
با لطف فراوانت از باده چشمانت
با هر قدمی ای جان میخانه بنا میشد
ای قبله ی عاشق ها معبود شقایق ها
شکراً که تو هستی وَرنه عشق عزا میشد
نام تو بود اعظم ذکر نفس عالم
بی تو چه بگویم که هی وحی بلا میشد
آقای کریمی و من عبد قدیمی و
ای کاش نصیب من یک کرببلا میشد
ما منتظر عشقیم در وادی خوش عهدیبا لشگر ثارالله زیر علم مهدی....
- یکشنبه
- 10
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 16:46
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد حبیب زاده
ارسال دیدگاه