ادب از محضر تو درس ادب مي آموخت
معرفت دور و برت اصل و نصب مي آموخت
پسرت درس وفا از تو عجب مي آموخت
وقت تمرين نبرد از تو غضب مي آموخت
اين عبارت چه بلند است كه گفتي كوتاه
پسرانم همه قربان اباعبدالله
بايد امروز در اين عرصه نگين باشي تو
صاحب چهار يل ماه جبين باشي تو
ساكن دائمي عرش برين باشي تو
خواستي فاطمه نه،ام بنين باشي تو
بارها گفته اي از عمق جگر با آن شاه
پسرانم همه قربان اباعبدلله
گفته بودي قمرم نه،قمر فاطمه باش
گفته بودي كه اسير ثمر فاطمه باش
گفته بودي همه جا دور و بر فاطمه باش
گفته بودي كه غلام پسر فاطمه باش
رو به دلدار خودت كردي و گفتي آنگاه
پسرانم همه قربان اباعبدلله
عمر با بركت تو در طلب يار گذشت
در فداكاري و دين داري و ايثار گذشت
در ارادت به گل احمد مختار گذشت
در طواف قد و بالاي علمدار گذشت
بارها گفته اي از عمق جگر در اين راه
پسرانم همه قربان اباعبدالله
ياد بايد كنم امروز مودب از تو
حاجت خويش گرفتيم مرتب از تو
رد شده راه هواخواهي زينب از تو
معرفت خواسته ام يكسره هر شب از تو
جار بايد بزنم ذكر تو را در هر آه
پسرانم همه قربان اباعبدالله...
- سه شنبه
- 12
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 18:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه