• سه شنبه 15 آبان 03


شعر روز عاشورا (در میان قتلگه افتاده بود)

5416
14

در میان قتلگه افتاده بود سر به خاک پر ز خون بنهاده بود زیر دست وپای دشمن آن غریب دست و پا می زد به هر امن یجیب خصم روی سینه اش بنشسته بود استخوانهایش همه بشکسته بود   زینت دوش نبی بی سر شده پاره زیر تیغ کین ، خنجر شده ای کلیم الله زینب یا حسین ذکرت اینک چیست بر لب یا حسین چیست این ذکرت که آبم می کند با اناالعطشان کبابم می کند ای عزیز مادر ای نور دو عین میوه قلبم فدایت، یاحسین ای بریده سر که قلبت پاره شد از کف مادر به جنت چاره شد باز شد آغوش مادر بهر تو اشک شد جاری ز حلق نحر تو
آه از آه و فغان مصطفی
وای از آوای جان مرتضی

 

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 3:47
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران