• سه شنبه 15 آبان 03


شعر مدح ومراثی حضرت رقیه (ع) (الا ای گل که پرپر زیر خاکی)

2422
1

از لحظه های اول شام غریبان
رنج اسارت دیده ام در این خرابه
وقت وداعت بوسه ای بر من ندادی
از کار تو رنجیده ام تا این خرابه
بعد از علی اصغرت سوگند بابا
تنها به تو خندیده ام تا این خرابه
از لحظه برگشت اسب بی سوارت
با عمه ام نالیده ام تا این خرابه
از خارجی بودن یتیمی یا اسیری
من حرفهای بشنیده ام تا این خرابه
از ترس اینکه از سر نیزه بیفتی!
من بارها ترسیده ام تا این خرابه
از دیدن روی خبیث شمر و أخنس
چون جوجه ای لرزیده ام تا این خرابه
بابا زبس دیر آمدی من پیر گشتم
من صد قیامت دیده ام تا این خرابه
از بعد توهینی که بر لعل لبت شد
قربان شدن شد ایده ام تا این خرابه
              جواد حیدری

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 6:15
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران