میلادمسعودقطبعالمامکان
حضرتبقیهاللهالاعظم(عج)
بنداول
ای آخرین ستاره زهرا خوش آمدی
ایمقتدایحضرتعیسی خوشآمدی
از جمکران جان به تو وابسته شد دلم
حالا نشسته ام به تمنا خوش آمدی
بیتالحزن ز دوری تو زار میزند
یعقوب منتظر به تولا خوش آمدی
ای وارث تمام رسولان کردگار
ای جلوه تمامی طاها خوش آمدی
ای تیغ در نیام علی احمدی خصال
عالم در انتظار تو تنها خوش آمدی
من نذر کردهام که بیایی شوم فدات
با روی غرق خون بیفتم به خاک پات
بنددوم
چشم انتظار،کعبه نشسته به راه تو
سعی صفا و مروه بود از نگاه تو
عالم تمام قد ز قیامت قیام کرد
اهل زمین و اهل سما شد سپاه تو
گردون ز یمن روی تو در چرخ آمده
زنده شده ز زمزمهی صبحگاه تو
هر صبح در طلوع، دوباره کند غروب
شاید نظر کند به جمال چو ماه تو
مسندنشین عرش معلی تویی و بس
فوق تصور همه شد بارگاه تو
هر صبح و شام بهر فرج تا دعا کنم
با ندبه در حضور خدا التجا کنم
بندسوم
ما نوکریم و حضرت ارباب ما تویی
در شام تیره صورت مهتاب ما تویی
لب تشنهگان معدلتیم ای امام دهر
در این کویرتشنه فقط آب ما تویی
بیتاب تو شدیم در این گردش زمان
پای قرار آمده چون تاب ما تویی
ما بیقرار صبح ظهورت شدیم و بعد
رویایصادقی شدهدرخواب ما تویی
ای دُّر فاطمه گوهر حیدری نشان
در بین این صدف دُّر نایاب ما تویی
عیشم مدام با تو همیشه مجدد است
سلمان درگه تو مسلمان احمد است
بندچهارم
ای پیر سالخوردهی کوثرنشان بیا
عالم بدون روی تو گشته خزان بیا
صحرا نشین شدی و دلم بادیه شده
از این کویر خشک به تخت روان بیا
سایه نشین تو شده عالم امام عصر
مصلح تویی ز بهر نجات جهان بیا
کنعانیان همه به لب اقرار کرده اند
بشنو ز خلق ناله و آه و فغان بیا
اصلاحخلق هردوجهاندرکفشماست
بگذار پا به دیده،تو صاحب زمان بیا
گفتی که مادرم شده الگوی نهضتتم
عالم فدای این سخن با محبتتم
بندپنجم
آقا برای آمدن خود شتاب کن
من را برای نوکرییت انتخاب کن
هر شب دعا برای ظهورت نمودهام
یارب دعای خستهدلان مستجاب کن
آئینهی تمام نمای محمدی
انگور باغ فاطمیم را شراب کن
در ناحیه برای دلم روضه خواندهایی
هر روز حال بیکسیم را خراب کن
خاک رهت شدم که ببینم جمال تو
بر من نظر به خاطر ختمی مآب کن
حسن ختام شعر من این بیت ناب شد
دریا بدون زرق عشقت سراب شد
- سه شنبه
- 19
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 23:34
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه