هر چند که ماهیِ سیاهم
غم نیست، که در پناه ماهم
حق است که دارد این همه مست
ماهی که دل از حسین برده ست
بنگر قمرا ! که بیقراریم
داریم تو را و غم نداریم
ای بارگه ادب، اباالفضل!
ای ساقی تشنه لب، اباالفضل!
دنیا به سراب بسته ما را
بی دست، بگیر دست ما را
دست تو گره گشای ما شد
چون در بغل حسین وا شد
حیدر نسبی، علی تباری
تو وارث برق ذوالفقاری
سقا و برادر حسینی
دلداده و دلبر حسینی
ای کارگشای ارمنیها!
درگاهِ دعای ارمنیها!
ای دست گره گشا، اباالفضل!
مدیون توایم، یا اباالفضل!
- شنبه
- 23
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 1:34
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم صرافان
ارسال دیدگاه