• سه شنبه 4 دی 03

 امیر عباسی

شرح حال امیر عباسی با آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام -(الا ای آفتاب کربلایی)

409

الا ای آفتاب کربلایی
حسین جان ای گل خیر النسایی

تو آگاهی ز احوال گدایت
گدای رو سیاه و بینوایت

منم مرثیه خوانِ غربت تو
منم محزون ز سوز محنت تو

اگر چه روضه خوانی می کنم من
سُلوکی آسمانی می کنم من

اگر چه بر تو هستم خاک محضر
ولیکَن ای کریمِ بنده پرور

زبانم در کلامم گیر دارد
دلم یک زخم از شمشیر دارد

که آن شمشیر ، شمشیر گناه است
تمام عُمرِ من از آن تباه است

سبو از درگه عشق تو بُردم
نمک از سفره ی لطف تو خوردم

ولی در وادی شیطان نشستم
نمک خوردم نمکدان را شکستم

میان خار و خس بودم حسین جان
پِی میل و هوس بودم حسین جان

شدم خار و ندارم رنگ و بویی
به پیشِ تو ندارم آبرویی

شبستانم تُهی از نورِ مَه بود
فقط کارم گُنَه بود و گُنَه بود

ولی اکنون به پیش تو به آهی
زدم زانو در اوج رو سیاهی

از آن اعمال زشت و جرم و عصیان
پشیمانم پشیمانم حسین جان

شده بی تاب و مضطر این سیَه رو
بده سوز دلی بر این سیه رو

به حق مصطفی ختم رسولان
به حق مرتضی آن شاه مردان

به حق مجتبی و حق خواهر
به حق مادرت زهرای اطهر

به حق قاسم و عباس و اکبر
به حق آن سه ساله ، حق اصغر

به حق سوز دلهای شکسته
به حق نافله های نشسته

به حق پرچم فتح علمدار
به حق سیّد سجاد بیمار

به حق جبرئیل و صِیحه ی او
به حق ذوالجناح و شِیهه ی او

نمی گویم شفایم ده حسین جان
و یا اینکه دوایم ده حسین جان

فقط گویم مرا عبد خودت کن
حسینی کن مرا از ریشه و بُن

چه غم گر که رود من آبرویم
عرق از شرم بِنشیند به رویم

چه غم در نُطق ، گیری چند آید
چه غم که من زبانم بند آید

به چشم ظاهر اهلِ جهالت
چه غم که من کشم گاهاً خجالت

شکایت زین مسائل اوج جهل است
به راه عشق تو اینها چه سهل است

اگر ای ذکر تو ورد زبانم
شوی راضی زِ من ، من شادمانم

حسین جان ای گل خیر النسایی
مرا کن چون شهیدان کربلایی

  • چهارشنبه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 21:36
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران