چهر آنچه هست در عالم زِ برکت زهراست
بقای دین ثمرِ نخل همت زهراست
دل گرفته و تارِ زمانه روشن از
فروغ پرتوِ انوار هیبت زهراست
بهشت و جنت و رضوان و روضهٔ فردوس
قسم به رحمت حق ، مُلکِ رحمت زهراست
هزار شکر که اشکم زِ دیده ام جاری است
که این خود از کرم بی نهایت زهراست
صحیفه ی شرف و فضل و عزّت و ایثار
به عزمِ دست خدا و کتابت زهراست
به مدح امّ ابیها چه گویم ای یاران
که کائنات به تحت ولایت زهراست
فقط نه شهر مدینه که تا به روز جزا
زمین و هفت سما تحت رایتِ زهراست
اگر که دین خدا ، تا ابد سرافراز است
زِ عِزّ و فَرّ و تعالي و شوکت زهراست
حدیث قدس و حکایات جنت و فردوس
همه خلاصه ای از یک روایت زهراست
دوام حجّ و جهاد و زکات و صوم و صلاة
رَهینِ صبر و وقار و شهامت زهراست
منِ فقیر کجا و بیان اوصافش
خدای ، مدح سُرای فضیلت زهراست
دمی که دست قنوتش بر آسمان بالاست
وجود ، محو فروغ عبادت زهراست
به خانه چادر خاکی و مُهر و سجاده
نشانه ای زِ مناجات و طاعت زهراست
به آستان مدینه نوشته شد با خون
دلیل حفظ ولایت ، شهادت زهراست
دریغ و آه و صد افسوس که جنایت خصم
پس از پدر ، غم و اندوه ، قسمت زهراست
قلوبِ جمله ی ارکان خلق سوزان است
که آتش دل گیتی ، مصیبت زهراست
به کوچه و در و دیوار و مسجد و خانه
عیان به دیده ی جان شرحِ غربت زهراست
بگو بگو به همه خلق با نوای حزین
غم نهان علی داغ هجرت زهراست
بگفت فاطمه ، آخر کلام ، با حیدر
سفارشات حسینی ، وصیت زهراست
پس از شهادت بنتُ الرّسول ، در یثرب
پناه گاه علی ، خاک تربت زهراست
به اشک ، دخت یتیمی نماز می خواند
همان که ماه رخش همچو صورت زهراست
همان که همدم و غمپرور حسینش بود
همان که تربیت آموز عصمت زهراست
چو روز حشر کند گریه فاطمه به حسین
عیان به عرصه ی عُقبیٰ قیامت زهراست
به خون پاک حسین و به زینبش سوگند
که چشم حاجت ما بر شفاعت زهراست
- پنج شنبه
- 4
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 17:6
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه