• سه شنبه 15 آبان 03


مناجات با خدا - هیچ کس پیش من نمیماند، مطمئنم شما که میمانی ...

1587

پشت در آمدم به مهمانی
حال زار مرا که می دانی 
در غبار گناه خود هستم 
همچو مرغی که گشته زندانی
نفس من با گناه خو کرده 
شده یکسر هوای حیوانی
نیست در چشم من نشانی از 
خاطرات قدیم بارانی 
ای کریم و رحیم و بخشنده
حمد بی حد تو را که سبحانی
حال خوبی ندارم ای مولا 
روزگارم شده پریشانی
کوله بار ندامت آوردم
کوله باری پر از پشیمانی
کاش با اشک نیمه شب میشد
دل تاریک من چراغانی
خوش بحال کسی که واصل شد
خوش بحال شهید سلیمانی*
-
من گدا و فقیر و مسکینم
بنگر این گریه های پنهانی
به جز از کربلا نمیخواهم
حرف این سینه را که می خوانی
هر چه من بد شدم، ولی آقا
تو برایم همان (حسین جانی)
هیچ کس پیش من نمی ماند
مطمئنم شما که می مانی ... 
خاک بر سر کنم که آقاجان
از گناه بدم ، تو گریانی
دل من سوخت پای روضه ی تو
به فدایت هنوز عطشانی
------------------

* انتهای کلمه شهید ساکن است

  • جمعه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران