ای فقیران سرای اهل بیت
ای نیت هاتان رضای اهل بیت
این حدیث از جانب مولا بود
از علی عالی اعلا بود
که به روزی دختر خیرالبشر
بانوای دلنشینش با پدر
گفت کِی ختم رسل ، خَیرالوریٰ
درقیامت من کجا بینم تو را؟
گفت کِی اِنسیه ی حورا سرشت
در کنار روضه و درب بهشت
آن مکان که فارغ از اهریمن است
پرچم الحمدلله با من است
برهمه خوبان عنایت می کنم
امت خود را شفاعت می کنم
گفت آنجا ای عطایت بی مثال
گر ملاقاتت نکردم چیست حال؟
گفت ای آرام جانم ، دخترم
ایستاده در کنار کوثرم
از عطا و جود رحمت فاطمه
آب نوشانم ، به امت فاطمه
باز کرد از شخص پیغمبر سوال
باز اگر رویت ندیدم چیست حال؟
گفت ای آنکه به تو دلداده ام
بر پل سخت صراط استاده ام
گویم آنجا بر خدای کردگار
امتم را از کرم ، سالم بدار
خواهم از آن ربّ رحمان غفور
که نمایند از صراط ، آن خلق عبور
باز گفت ای آفتاب بی زوال
گر ندیدم من تو را ، گو چیست حال؟
گفت ای آیینه ی حق الیقین
در قیامت نزد میزانم ببین
باز هم با دست حاجت از خدا
بهر امت می کنم آنجا دعا
عرض کرد ای بحر بی حدّ کمال
گر تو را آنجا ندیدم چیست حال؟
گفت با احوال زار و مضطرم
در کنار دوزخ هستم دخترم
وَز شرار نار ، ای عالم فدات
امتم را می دهم یکسر نجات
فاطمه یک جمله شوق و شور شد
چون شنید این جمله را مسرور شد
گشت آسوده خیال فاطمه
این بُوَد فضل و کمال فاطمه
روضه:
ای فدای رأفتت یا فاطمه
لطف و جود و رحمتت یا فاطمه
تو که خود خورشید عصمت بوده ای
روز و شب در فکر امّت بوده ای
لیک بعد از مصطفی ای کوه درد
امت نامهربان با تو چه کرد
دست های رهبرت را بسته اند
قلب محزون تو را بشکسته اند
بعد از آنکه تو پدر دادی زدست
درسقیفه حرمت عترت شکست
خانه ات پر از شرار نار شد
قاتلت ضرب در و دیوار شد
- شنبه
- 6
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 20:58
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه