ای امامی که به حق ، پنجم انوار هدایی باقر کنز علوم و پسر آل عبایی
سبط سبطین محمّد گل بستان رسالت نور چشم علی وفاطمه مرآت خدایی
زاده ی سید سجادی و خود فخر عبادی تهنیت گفته تورا همچورسول دو سرایی
خلق عالم به تو محتاج به دنیا و به عقبا شهریارا به تو آورده برون دست گدایی
مالک ملک وجودی وجود است زجودت چه شود گر نظری هم به سوی ما بنمایی
با چنین مرتبه و جاه و جلالت به چه جرمی دستگیر ستم طایفه ی بی سرو پایی
خون دلت کرده هشام از ستم وکینه و دیرین نتوانست ببیند به چنان فرّ و بهایی
زد شرر برتن غم پرور تو زهر هلاهل
کشتی عدلی و افتاده به گرداب جفایی
- شنبه
- 29
- مهر
- 1391
- ساعت
- 3:52
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه