• پنج شنبه 1 آذر 03

 محسن راحت حق

متن شعر ولادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام -(بال و پرم وا شد به سودایِ مدینه)

543

بال و پرم وا شد به سودایِ مدینه
غرقم سراسرِ بینِ دریایِ مدینه
باید دخیلِ خانه ی مولود باشم
دلتنگِ عشقم،مست و شیدایِ مدینه

شکرخدا که زائرم در خانه ی عشق
باید شوم امشب چنان پروانه ی عشق

ماهِ خدا را ماهِ من تزئین نموده
مهرش بهشتِ عاشقی تضمین نموده
ابرو کمانِ حضرت صدیّقه آمد
ابرو کمانی که دلم رنگین نموده

آمد امامی که امامِ عاشقان است
با مهرِ آقایم جهانی در امان است

شکرخدا که سینه ها پُر از ولا شد
غرق تنّعم با ولایِ مرتضا شد
دستانِ خالی را بیارید ای محّبان 
چونکه کفیلِ ما پس از این مجتبا شد

امشب بگیرم دامنِ صاحب کرم را
تا ریشه کن سازد ز من اندوه و غم را

نامِ و نشانِ ما تو هستی ای حسن جان
دار الامانِ ما تو هستی ای حسن جان
ای ارشد اولاد حیدر یابن الزهرا
قوّت به جانِ ما تو هستی ای حسن جان

حالا که میلادت رسیده یک کرم کن
چشمانِ ما را فرش در زیرِ قدم کن

از تو جدایی لحظه ای حاشا و کلا
یکدم رهایی لحظه ای حاشا و کلا
پشت درِ خانه نشستم از تو قطعاً...
بی اعتنایی لحظه ای حاشاو کلا

نازِ گدا را می خری با خنده هایت
ای کاش می آمد به گوشِ من صدایت

زیباتر از یوسف !عیان کن روی ماهت
عالم همه محتاجِ یک نیمه نگاهت
باز آمدم با سربه زیری یابن الزهرا
آقا قبولم می کنی بینِ سپاهت

تنهایی ات بدجور رنجانده دلم را
آقا بخر امشب دلِ ناقابلم را

ای ارشد اولادِ حیدر اِرحمونی
ای تڪیه گاهِ دستِ کوثر اِرحمونی
خیلی دلم تنگِ زیارت شد کرم کن
آخر براتی ده به نوڪر اِرحمونی

من مرغِ بشکسته پرِ افلاکی هستم
دور و برِ قبرِ شما هم خاڪی هستم

  • سه شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران