هرکه دارد چشمهای تر پناهش میدهند
بنده وقتی میشود مضطر پناهش میدهند
هرکه خورده سیلی از مردم به دادش میرسند
چون ندارد آبرو دیگر پناهش میدهند
غالباً مهمان اگر ناخوانده باشد میخرند
غالباً درمانده را آخر پناهش میدهند
بد نشد افتاده ام از چشم صاحب کارهام
پادو وقتی دَربِدَر شد سر پناهش میدهند
تاسحر باید سِمِج باشد گدا این دور و بر
چونکه هرجور است پشت در پناهش میدهند
بنده ی سلطان که باشی پادشاهی میکنی
اسم هرکس میشود نوکر پناهش میدهند
خوش بحال آن کبوتر که اسیر مشهد است
لااقل وقتی ندارد پر پناهش میدهند
لنگ دیدار خدا بودم که دیدم در حرم
هرکه میگوید رضا بهتر پناهش میدهند
من خودم اهل نجف، اجداد من اهل نجف
کلب را در خانه حیدر پناهش میدهند
زیر پای زائران کربلا هرکس که مرد
بچه های فاطمه محشر پناهش میدهند
هیچ کس اطراف گودال بلا سیلی نخورد
هرکسی که مانده بی معجر پناهش میدهند
- چهارشنبه
- 10
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 9:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه