صد بار توبه کردم صد بار هم شکستم
باز آمدم پشیمان تسبیح گرفته دستم
اما خدای منان این بار با دل و جان
با آیه های قرآن بر درگهت نشستم
یا رب بده مجالم بگذار تا بنالم
راحت شودخیالم امشب که مست مستم
من عبد پر گناهم یارب نظر به آهم
اشکم بُوَد گواهم شرمنده ی توهستم
عقلم ربوده شیطان گه آشکارو پنهان
امّا تو بیشتر از آن یارب گرفتی دستم
افتاده ام به پایت سوگندبه مرتضایت
بخشا تو این گدایت از کوی تو که جستم
اشک ندامت از من موج کرامت از تو
قول شهادت از من جز تو نمی پرستم
این نامه ی تراب است پرونده اش خراب است
لطفی دگر بخستم دیگر دهان ببستم
- چهارشنبه
- 10
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 21:52
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا ترابی گیلده
ارسال دیدگاه