بار دیگر شور و شادی شد به پا
شادمان گشته دل اهل ولا
هدیه داده ذات حی کبریا
آمده آیینه ی زهرا نما
قلب شیعه گشته امشب منجلی
آمده دخت حسین بن علی
عالم هستی پر از شادی و شور
آسمان دین حق پر شدزنور
شیعیان مرتضی غرق سرور
خانه ی مولا حسین وادی طور
آمده نور دو چشم زینبین
دختر خون خدا بنت الحسین
در گلستان ولا گل وا شده
جشن شادی و شعف برپاشده
در جنان شادان دل زهرا شده
دختراما زینت بابا شده
دختری از نسل طاها آمده
ثانی و تالی زهرا آمده
نخل دین بار دیگر داده ثمر
ملک دین را داده این گل زیب و فر
نوعروس فاطمه زاده قمر
بر حسین ابن علی نور بصر
شهریثرب از وجودش گلشن است
از قدومش دیده و دل روشن است
آمده شمع وجود عالمین
آمده بر فاطمه نور دو عین
عشق عباس است جان زینبین
دختر مولای مظلومان حسین
طفل اما رهنمای عالم است
یک گدای درگه او حاتم است
کودک امانور چشم اولیاست
کودک اما یاور دین خداست
کودک اما شیعیان را مقتداست
کودک اما بر همه مشکل گشاست
با نگاهی کارعیسی میکند
بی عصااوکار موسی می کند
یا رقیه در شب میلاد تو
بار دیگر دل نمونده یاد تو
خانه دل ها شده آباد تو
ما همه محتاج بر امداد تو
آمده از لطف تو بر تو پناه
جان زینب جمع ما را کن نگاه
عالم هستی بودحیران تو
شامل عالم شده احسان تو
تو کرم کردی شدم مهمان تو
گشته ام من ریزه خوار خوان تو
یا رقیه بر تو هستم مستجیر
بر علی اصغر قسم دستم بگیر
تو چوشمعی ما همه پروانه ات
حاتم طایی گدای خانه ات
جنت شیعه بود ویرانه ات
در پناهت دوست و بیگانه ات
ماهمه خاریم در بستان تو
هر گره وا می کند دستان تو
من کجا و دخترخون خدا
من کجا و مظهر شرم و حیا
من کجا ومنشاء جود و سخا
من کجا پیغمبر کرب و بلا
من (رضا هستم) غلام و نوکرت
از طفولیت شدم خاک درت
- پنج شنبه
- 11
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 10:12
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه