در این ماه پر از رحمت
که باشد بر بشر نعمت
شدم از لطف تو یارب
کنار سفره ات دعوت
خدای من خدای من(۲)
سراپا جرم و عصیانم
بریزد اشکم از دیده
همین دعوت خدای من
به دلها نور امیده
خدای من خدای من
خدای مهربان من
زتن رفته توان من
گناهان و خطاهایم
بود بارگران من
خدای من خدای من
تویی یار و حبیب من
تویی تنها طبیب من
اگرچه من خطا کارم
تو هستی بی شکیب من
خدای من خدای من
زالطاف کریمانه
مرا یارب صدا کردی
کنار خود نشاندی و
ز بند غم رها کردی
خدای من خدای من
نگه کن بر دل زارم
تویی تنها خریدارم
در این دنیای وانفسا
فقط یارب تو را دارم
خدای من خدای من
منم آن عبد شرمنده
نگر بر التهاب من
به حق حیدر و زهرا
بده یارب جواب من
خدای من خدای من
شده جرم و گنه کارم
پریشان گشته افکارم
گره از کار من وا کن
تو میدانی گرفتارم
خدای من خدای من
گنه گردیده تقصیرم
دگر از زندگی سیرم
در این شبهای مهمانی
نگر برآه شبگیرم
خدای من خدای من
زبس جرم و گنه دارم
بود در سینه افسوسم
نگاهم کرده ای یارب
دگر من باتومانوسم
خدای من خدای من
- پنج شنبه
- 11
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 10:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه