شدم مهمان به تو یارب مه رحمت
اگر چه بد ولی با تو کنم خلوت
خدای من
خدای من خدای من خدای من(۲)
خدای من نگر حال خرابم را
گنهکارم بده یارب جوابم را
خدای من
خدای من خدای من خدای من
نگه بر اشک و برآه و نوایم کن
ز بند غم خدای من رهایم کن
خدای من
خدای من خدای من خدای من
تمام عمر تویی یار و حبیب من
دوا فرما تو درد من طبیب من
خدای من
خدای من خدای من خدای من
شدم خسته ز بار معصیت یارب
ز من بگذر به حق غربت زینب
خدای من
خدای من خدای من خدای من
گنه کارم اسیر جرم و عصیانم
ولی یارب زکردارم پشیمانم
خدای من
خدای من خدای من خدای من
دوباره ای خدا بر لب نوادارم
اگرچه بی کسم یارب تو را دارم
خدای من
خدای من خدای من خدای من
شده غفلت ز تو یارب گناه من
بود امشب به تو یارب نگاه من
خدای من
خدای من خدای من خدای من
نموده جرم و عصیانم گرفتارم
غریبم من تویی تنها خریدارم
خدای من
خدای من خدای من خدای من
رسیده محضرت عبدفقیرتو
شده شامل مرا خیر کثیر تو
خدای من
خدای من خدای من خدای من
- پنج شنبه
- 11
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 10:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه