بنویسید که عشق است به هرجا ببرند
عاشقان را سر شب تا دل صحرا ببرند
من دو تا آه کشیدم...جگرم سوخته بود
تهمت عشق زدند آبرویم را ببرند
قنبر و فضه و اینها بخدا چیزی نیست
با نگاهی همه را عالم بالا ببرند
حسرت یک دو سه خط روضه به دلهامان ماند
حسرت این که مرا خانه ی زهرا (س) ببرند
یک دل سیر فقط گریه دلم میخواهد
قبل از آنی که مرا محضر مولا ببرند
- یکشنبه
- 14
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 10:46
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رسول عسگری
ارسال دیدگاه