• جمعه 2 آذر 03


شعر حضرت خدیجه(س) -(دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد)

556

دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد
دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد
دلم می خواست امشب پایم از ماندن حذر می کرد
به قبرستان دلگیر ابوطالب سفر می کرد
دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم
دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم

بهشتی باز هم از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست
یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام البنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را

سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو
سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو
سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو
تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است

  • یکشنبه
  • 14
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 18:2
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران