ما تا خُدا خُداست فدايِ خديجه ايم
مشغولِ ذكر و مدح و ثنايِ خديجه ايم
عُمري ست سر به راهِ ولايِ خديجه ايم
(شُکر خدا که تحت لوایِ خدیجه ایم)
(بعد از هـزار سال گدایِ خدیجه ایم)
وقتي عِناد وَرزيِ دشمن مُبرهن است
مارا هدف مشخّص و تكليف،روشن است
تا حفظ اعتقاد كنم ، شعر ، جوشن است
(مِهرش نتیجه ی دهه ي اوّل من است)
(ما یک دهه تمام برای خدیجه ایم)
در آسمان حائر او گريه مي كنيم
با گريه هاي زائر او گريه مي كنيم
در بيت هاي شاعر او گريه مي كنيم
(ده شب فقط به خاطر او گریه می کنیم)
(ما پیشواز روز عزای خدیجه ایم)
هرگز نبين كه اهل ريا ، پا پي چه اَند
دنبال خط و ربط چه كس يا پي چه اَند
امروز در هواي چه ، فردا پي چه اند
(اصلاً به ما چه مردم دنیا پیِ چه اَند؟)
(ماها که در پی نوه های خدیجه ایم)
جُز او كسي كه بانوي دار الرّسول نيست
غير از خديجه هيچ كس أمّ بتول نيست
نورش ستاره اي ست كه اهل اُفول نيست
(بی مهر او عبادت عالم قبول نیست)
(ما با خدیجه،عبد خدای خدیجه ایم)
خاك رهش نباشم اگر ، خاك بر سرم
با آن كسي كه نيست فقيرش نمي پرم
من خار چشم دشمن زهرا و حيدرم
(مهر خدیجه را به سر شانه می برم)
(شکر خدا که مادر زهراست، مادرم)
تضمینی از غزل استادعلی اکبر لطیفیان
- دوشنبه
- 15
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 10:56
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد قاسمی
ارسال دیدگاه