• جمعه 7 اردیبهشت 03


شعر امام حسن مجتبی ع -(در نیمه‌ی ماه رمضان، جان به تن آمد)

503

در نیمه‌ی ماه رمضان، جان به تن آمد
خورشید رُخی، ماه وَشی چون حسن آمد
بر باغ نبی سایه بیفکند صنوبر
در گلشن زهرا و علی یاسمن آمد
آمد به جهان حضرت خورشید جهانتاب
روشنگر جان، راهبر ممتحن آمد
تابید به عالم چمن افروز ولایت
احیاگر آیین و کتاب و سنن آمد
دُرّ ادب و حُسن و کمالات و ملاحت
خوش قامتِ خندان لبِ شکّر دهن آمد
سرو آمد و یاس آمد و آمد گل و ریحان
بوی خوش آلاله و مشک خُتَن آمد
نیکو پسر گل به سر حضرت کوثر
جانانه‌ی حیدر، گُهر سیم تن آمد
وقت صلوات است مکرّر بفرستید
بر آن که سراپا حسن اندر حسن آمد
لب را بگشایید به توصیف و ثنایش
ممدوح خدا لایق وصف و سخن آمد
در بزم تولّا سخن از عشق برانید
دلدار حسن چهره‌، مه انجمن آمد
به به به جمالش که چو گلزار بهشت است
یوسف به تمنّای گلش نغمه زن آمد
عید است و به دل ها شعف و شادی و شور است
در باغ، دوباره سمن و نسترن آمد
امشب همه مهمان کریم بن کریمیم
صد شکر که پایان ملال و محن آمد
ای محسن صافی به امید کرمش باش
در درگه احسان حسن، مرد و زن آمد


  • شنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران