• سه شنبه 15 آبان 03


متن شعر امام حسن مجتبی (ع) -(حسن امیر من است و خوشم که نعم الامیری)

754

حسن امیر من است و خوشم که نعم الامیری
شهادت است به پای چنین امیر بمیری

به ذکر یا حسن از مادرش گرفتم اجر
رسیده است از ایشان مرا چه خیر کثیری

چه ثروتی است کسی را که حب او دارد
گدای او اگر هستی نه بینوا نه فقیری

غلام حلقه به گوشش همیشه آزاده ست
به بند او که درآیی نه برده ای نه اسیری


خودش برای یتیمان اعانه شبها برد
خودش برای جذامی گرفت لقمه پنیری

امام و خنده دندان نما ، تعجب نیست
که داده در عوض زهر ، کاسه شیری

چقدر موی سفید است در سرش پیدا
رسیده است چگونه جوان به نقطه پیری

به جای زهر بیارید نام زهرا را
دگر نیاز نباشد برای قتلش اجیری


  • یکشنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 9:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران