• دوشنبه 3 دی 03

 سید پوریا هاشمی

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( خنده بر این لب آزرده کجا می آید)

304


خنده بر این لب آزرده کجا می آید
نفس از سینه اگر رفت چرا می آید؟

زرهم کو که بپوشم بروم تا مسجد؟!
دارد از ماذنه انگار صدا می آید

دوستانم به دوتا کیسه درهم رفتند
ناله غربت من تا به خدا می آید

آتش جان مرا چاره به جز آتش نیست
زهر پیش نظرم مثل دوا می آید

لخته خون ها همگی از دهنم میریزد
وسط طشت بلا پشت بلا می آید

اول کودکی ام زار  شدم پیر شدم
گر به دستم همه ی عمر عصا می آید

پیر آن کوچه ی باریک که راهش سد شد
جلوی چشم ترم خاطره ها می آید

باز انگار که یک سایه به چشمم خورده
باز انگار غریبه سوی ما می آید

باز انگار که حوریه میوفتد به زمین
بروی چادر پاکش رد پا می آید

با چه وضعی به عقب میرود و می افتد
دو قدم مادر زارم جلو تا می آید

  • شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 9:44
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران