زینب وغم پدر
بازهم زینب وغمی دیگر
جگر خون وماتمی دیگر
سر بشکسته پدر را دید
بازهم فکر مرهمی دیگر
بازهم بستری وبیماری
زینب و وضع مبهمی دیگر
داغ مادر دوباره شد تازه
مضطری، چشم پر نمی دیگر
نگران باشد او چه خواهدشد
نکند سوگ اعظمی دیگر
نکند بی پدر شود زینب
زینب وقامت خمی دیگر
رمضان است وزینب محزون
پیش باشد محرمی دیگر
شعر:اسماعیل تقوایی
- چهارشنبه
- 24
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 17:43
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه