• پنج شنبه 1 آذر 03


شعر شب هفتم محرم (مادر بیا و دل بکن از من که چــاره نیست)

2454
3

مادر بیا و دل بکن از من که چــاره نیست
زیرا برای یاری دیـن یک ســواره نیست
من می روم که کــم شود از داغ سینه ات
داغــی شبیه تشنگــی شیرخواره نیست
بــابــا به من اجازه ی رزم و رجز بده
در کار خیر ، حاجت هیچ استخاره نیـست
من را بــه روی منبر دستــان خود ببر
من را ببر که فرصت جـنگی دوباره نیست
حس می کنم که درد یتیمی به یک طـرف
من را توان خواهر بی گوشـواره نیست
لب تشنه ی شهادت و خون تشنه ی خداست
وقتی برای یاری دین یک سـواره نیست

  • پنج شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران