وقتِ تشییعِ جنازه است ..عجب غوغایی
این همه مردم و تشییع..بُود رویایی..
ازدحام است که آقا بدنت بردارند
تنِ پاکت گلِ زهرا به بقیع بسپارند
پشتِ تابوت گلی سرو روان می آید
پسرت مثلِ نگینی به میان می آید
دیده اش از غمِ دوری شما بارانی ست..
شیعیان دور و برش شکرِ خدا تنها نیست
صادقِ آلِ نبی شکر کفن داری تو..
کفنی نرم تر از لاله..به تن داری تو..
از جهان رخت نه بستی به لبی خشکیده
دلم از خاطره ی کرببلا رنجیده..
کفنی داشت ز خون و کفنی داشت ز خاک
بدنی داشت شکسته بدنی پُر از چاک
شاعر:محسن راحت حق
- چهارشنبه
- 21
- خرداد
- 1399
- ساعت
- 7:18
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه