صدایم کاش می کردی، که از ماندن بپرهیزم
شبی در کربلای تو، به بوی عشق، برخیزم
صدایم کاش می کردی، شبی، تا شعله ور گردم
به رستاخیز داغ تو، بسوزم، بال و پر ریزم
صدایم کاش می کردی،تو ای توفان سرخ خون !
که من با غیرت خشمت، بپیوندم،بیامیزم
صدایم کاش می کردی،که جان از کف بیاندازم
ندارم غیر نقد جان، که در پای غمت ریزم
صدایم کاش می کردی،که در حسرت نمیرم من
تو "هل من ناصرا..." گویی، به لبیکی به پا خیزم
صدایم کاش می کردی، ولی نه ... من عقب ماندم
دریغا ظهر عاشورا ، تو را من اشک می ریزم !
- شنبه
- 6
- آبان
- 1391
- ساعت
- 4:59
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه