صحرا شد ، پُر از نوای یا رب
می رسد ، بر گوش صدای زینب
وقت وداع شده ، بین دلبر و یار
زینب به اضطراب ، دلگیر و بیقرار
آه ، بیقراره ، بر لب او ، ذکر یاره
وای،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان (۲)
شیرخواره ، امشب تشنه ی آبه
فردا با ، نیزه ای آروم می خوابه
امشب به لب همه ، مشغول ذکر یار
فردا دوان دوان ، بر روی سنگ و خار
آه ، شب آخر ، اضطرابِ ، دل خواهر
وای،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان
از فردا ، دوباره رنج و عذابه
دستای ، عمه جان بین طنابه
زینب شده خدا ، از غصه بیقرار
فردا شود خزان ، گل های باغ یار
آه ، آه و افغان ، ذکر خواهر ، ای حسین جان
وای،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان
- چهارشنبه
- 18
- مرداد
- 1402
- ساعت
- 0:28
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی شاهمندی
ارسال دیدگاه