مرثیه شهادت امام صادق (علیه السلام)
.
میان خانه چو مشغول ربّنا بودم
به نافله، به مناجـات با خدا بودم
.
سواره از رهِ کینه رسید، دشمن من
نداشت حُرمت موی سپید، دشمن من
.
رسید و دست مرا بست نانجیب آن شب
ز ناسـزا نشـدم نیـز بی نصیب آن شب
.
پیـاده در پـی اعـدا، به کوچه افتادم
شبیه حضرت زهـرا، به کوچه افتادم
.
دو دست بسته ی من روضه از علی می خواند
نبود طاقـتِ ایـن مـاتمم ولی می خواند
.
دوباره آتشِ کینه، دوباره آل رسول
دوباره یادِ مدینه، دوباره آل رسول
.
اگر چه حُرمت من را شکست خصمِ پلید
ولی به همسـرم ازاین ستـم غمی نرسید
.
جهان بسوزد از آن تازیانه، از آن غم
برای غربت آن آشیانه، از آن غم
.
غلاف و ضربه ی قنفذ، غلاف و بازوی زهرا
به ضربِ پای حرامی شکستْ پهلوی زهرا
.
مرا نه زهرِ جفا، داغِ مادرم کشته
غـم شقـایق زخمـی پرپرم کشته
.
چه بوده جُرم و گناهش که بی پسر گردد؟
اسیر غصّه و غم گشته خونجگر گردد
.
به ردّ خون زمین مانده می خورم سوگند
یکی از این قبیله یقین مانده، می خورم سوگند
.
به انتقامِ تو از راه می رسد مهدی
نویدِ نَصْـرُ مِنَ اللّه می رسد مهدی
#وحید_دکامین
- دوشنبه
- 26
- خرداد
- 1399
- ساعت
- 15:18
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
وحید دکامین
ارسال دیدگاه