• سه شنبه 11 اردیبهشت 03

 رضا ترابی گیلده

شعر در وصف مادر -(الهی جان من شود روزی فدای مادرم)

701

الهی جان من شود روزی فدای مادرم
تا که نفس به لب رسد ، چونکه گدای مادرم

لایق این نیست لبم ، بوسه به پایش بزنم
به دست او بوسه زنم ، بهر رضای مادرم

بوسه به دست مادرم اگر که آن هم نزنم
چوب زنید برسرمن ، چوب عصای مادرم

زحمت بی منت او چگونه جبران بشود
اگر چه من بوسه زنم به دست و پای مادرم

وقت نماز روز و شب سر که به سجده می‌نهم
دعا کنم مادر خود دفع بلای مادرم

به هر کجا و هر مکان پا بنهم روزی اگر
خوش ننشیند به دلم غیر سرای مادرم

غصه ی من خورده بسی تابه کسالت بنشست
من چه بخواهم زخدا ، به زشفای مادرم

تانشود راضی زمن ، طلب کنم خدای خود
تا بخورد بر سر من ، درد و بلای مادرم

رحم به جان من چرا تاکه نفس به مادراست
به جان من تیر زنید ، تیر بلای مادرم

خبر دهید مادر من ، زین تن ناقابل من
اگر که او قبول کند ، هدیه برای مادر من

دسته گل آماده کنم ، تا بروم سرای او
چون که دوباره این دلم ، کرده هوای مادرم

  • دوشنبه
  • 26
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 18:1
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



حسین فردوسیان

سلام بسیارعالی

سه شنبه 3 تیر 1399ساعت : 15:44

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران