بند اول
تو گفتی به من که تشنه ی شهادتی
این عسل شده برای تو چه حاجتی
من نمی تونم نگاه کنم به حسنو
شکسته شده تموم این امانتی
...
ای جوونه رشیدم
ای بهارم شهیدم
چیزی از تو نمونده
لحظه ای که رسیدم
...
روزمو کردی تو سیاه
ای وارث برادرم
آتیش زدی به قلبمو
شدی شبیه مادرم
...
بند دوم
چراغ شبه تاره حرمو خیمه ها
امید دله عمو حسین و مجتبی
شبیه علی اکبرمی ورق ورق
می کشه منو خنده ی این نانجیبا
...
پر شدی از جراحت
روی پهلو رو صورت
عمه زینب می میره
کشتی من رو با نالت
...
نجمه تو رو صدا زدو
تو سینه چاکی پسرم
شهید شدی مدافع ام
تو روی خاکی پسرم
...
بند سوم
پیکرت شده کشیده و لاله ی خون
صدای حسن داره میاد از آسمون
رو پای حسن شهید شدی آخر عمو
پهلوهات شکست شبیه اون قامت کمون
...
رسم دنیا همینه
تو با زخم روسینه
دیدی حالا چی دیدیم
بردی ما رو مدینه
...
شکست بود قلب همه
به زخم ما نمک زدند
یه روز توی اون کوچه ها
مادرمو کتک زدند
- شنبه
- 31
- خرداد
- 1399
- ساعت
- 4:24
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
شایان شیرافکن
ارسال دیدگاه