از وقتی چش وا کردم دیدم تو رو
از اشک مادرم فهمیدم تو رو
عاشورای من هرروزیه که با
چشمای خیسم سلام میدم تو رو
یه عمره که پرچم دارم
هستی گرمی بازارم
قابلم بدونی واست
مثل میثم و عمارم
مسلمیه همیشه برام درس عزت و شور و شعوره
وقتی گریم میگیره میبینم دلم با غمش غرق نوره
مسلمیه میگه با حسین زمانت باید آشناشی
یعنی از روضه باید تو با آقا راهی کرببلا شی
ثارالله اباعبدالله
بند دوم
باید دنیا رو با چشمای تو دید
باید هرجوری که میشه بت رسید
گاهی بانشستن و سینه زدن
گاهی هم باید تو شعله ها دوید
مسلم شد سفیر عشقت
وقتی جونو تقدیمت کرد
یعنی که گذشت از دنیاش و
قلبش روتسلیمت کرد
کو حسین زمانم که خون گلومو زیر پاش بریزم
باید این چشمه ی اشکمو توی دریاش بریزم
توی زندون تقدیر اسیره غماشه امام زمانم
مسلمش رو باید بشناسم تا براش مایه از جون بزارم
ثارالله اباعبدالله
بند سوم
راز رسیدن بتو اَشکه ولی
دوست و دشمن گریه میکردن برات
این یعنی هراشکی اشک روضه نیست
حسینی نیست هرکی اومد کربلات
چشمی که برات میباره
باید با بصیرت باشه
یعنی نوکر تو باید
تشنه ی شهادت باشه
گریه کردن برات خیلیا اما وقت غنیمت رسیدن
حتی گوشواره از گوش طفل سه ساله ی تو میکشیدن
گریه کردن برات خیلیا اما حقت رو خوردن
هم لباس و هم انگشت و انگشترت رو بریدن و بردن
واویلا حسین واویلا واویلا اباعبدالله
#شور_حماسی
#مسلمیه
#شب_اول_محرم
#شب_اول_محرم_شور_حماسی
#شور_بصیرتی
- یکشنبه
- 1
- تیر
- 1399
- ساعت
- 13:1
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
خادم الزینب
ارسال دیدگاه