این شب قدرِ آخر شب سرنوشته
توی پروندهی من خدا چی نوشته
ای خدا سهم من "آتیشه یا بهشته"۲
اینهمه شب درِ خونهت زانو زدم
به تو و لطف و بزرگیت من رو زدم
خونهی دلم رو آب و جارو زدم
میبینی که غرق استغفارم
اگه نبخشی منو بیچارهم
خدا بجز لطف تو چی دارم، یاالله
الله الله بِعلی ولی الله
بِحسین ثارالله، اغفرلنا ذنوبنا
«یا علیماً بِضُرّی» ببین بیپناهم
«یا خبیراً بِفقری» ببین غرقِ آهم
سر به زیر اومدم "تا کنی سر به راهم"۲
قطره بودم و میخواستم، دریا بشم
شب احیا اومدم تا، احیا بشم
اومدم بندهی خوب مولا بشم
شبای احیا چقد شیرینه
چقد مناجات به دل میشینه
عبادت تو برام تسکینه، یاالله
الله الله بِعلی ولی الله
بِحسین ثارالله ، اغفرلنا ذنوبنا
یا الهی امیری و نعمالامیرم
امشبو اومدم از خودم قول بگیرم
من از آغوش تو "جای دیگه نمیرم"۲
مگه مهربونتر از تو پیدا میشه؟
مگه جز تو کسی واسهم مولا میشه؟
گرههای بسته اینجا زود وا میشه
میخوام درِ خونهی تو باشم
نذار که آواره و تنها شم
نذار گرفتار این دنیا شم، یاالله
الله الله بِعلی ولیالله
بِحسین ثارالله، اغفِرلَنا ذنوبنا
آخرین فرصته و نذار دست روی دست
بهتر از اسم زهرا مگر که قسم هست؟
زود نجاتت میده "از توی راهِ بنبست"۲
فاطمه تا دمِ آخر فکر تو بود
دعا کرده واسِتو با دست کبود
حتی بین شعلههای آتیش و دود
رفیق! خودت خوب اینو میدونی
بخاطرِ این چشِ بارونی
به حضرت فاطمه مدیونی، مدیونی
الله الله بِعلی ولیالله
بِحسین ثارالله، اغفِرلَنا ذنوبنا
باز درِ رحمتت رو به این بنده وا شد
درد آوردم درِ خونۀ تو دوا شد
تا که گفتم «حسین» "حاجت من روا شد"۲
به هوای حرم یار، بیتاب شدم
خواب گنبد رو که دیدم، بیخواب شدم
مست عطر سیب صحن ارباب شدم
به نیمنگاه شما محتاجم
به اشک و آه و دعا محتاجم
همیشه به کربلا محتاجم، یاالله
الله الله بِعلی ولی الله
بِحسین ثارالله، اغفرلنا ذنوبنا
- دوشنبه
- 30
- تیر
- 1399
- ساعت
- 16:40
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه