• یکشنبه 4 آذر 03


شعرعیدغدیرخم(ع)(سنگ است دلم عشق علی سنگ نوشته)

4036
6

سنگ است دلم عشق علی سنگ نوشته

می‌سوزم از این عشق چو اسفند برشته

با جوهر اشك و قلم بال فرشته

بر لوح دل خسته ام این جمله نوشته

جز مهر علی در دل من خانه ندارد

"كس جای در این خانهٔ ویرانه ندارد"

ما از می مرد افكن این میكده مستیم

شادیم كه پیمانه و پیمان نشكستم

تا عشق علی هست در این میكده هستیم

پس خورده نگیرید كه ما باده پرستیم

هشدار كه نوشیدن این باده مجاز است

"المنة لله که در میکده باز است"

فهمیدم از این راز كه در كعبه شكاف است

هر جا كه بود نام ید الله مطاف است

این گفته نه بیهوده و این دم نه گزاف است

در روز جزا شیعه‌ات از نار معاف است

چون غیر علی در دو جهان هیچ ندیدند

"مردان خدا پردۀ پندار دریدند"

تا نام تو پیچید در آن شبه جزیره

شد پاك از این خاك گناهان كبیره

زد چنگ به دامان تو هر ایل و عشیره

شد ثابت و سیار در اوصاف تو خیره

جز ساقی كوثر ز كسی جام نگیریم

"ما زنده به آنیم كه آرام نگیریم"

زان باده كه در روز غدیریه به خم بود

پیدای تو شد هر كه در آن حادثه گم بود

فریاد ملائك بابی انت و ام بود

زان راز كه در آیۀ اكملت لكم بود

بیتی ست امامت در این خانه تویی تو

"امروز امیر در میخانه تویی تو"

آن بازوی خیبر شكنش رفت چو بالا

با دست شریف پدر ام ابیها

دادند دو دریا چو به هم دست تولا

شد ولوله و غلغله در عرش معلا

گفتند ملائك همگی عید مبارك

این عید به هر پیرو توحید مبارك

ای عقل در اوصاف تو حیران و مردد

وصف تو نگنجیده به هفتاد مجلد

عالم همه گم گشته آن موی مجعد

محبوب ابوالقاسم محمود محمد

نامش همه جا هست بگویید كجا نیست

"كس نیست كه آشفتۀ آن زلف دو تا نیست"

هر كس كه ز حبّ تو به لب ناد علی داشت

در جام دل خویش صفایی ازلی داشت

آسودگی از شرك خفی شرك جلی داشت

گمراه نگردید هر آن كس كه ولی داشت

از نام علی كاخ ستم در خطر افتاد

"با آل علی هر كه در افتاد ور افتاد"

"تا صورت پیوند جهان بود علی بود"

یعنی هدف از عالم موجود علی بود

تسكین دل آدم و داود علی بود

از آیۀ انفاق چو مقصود علی بود

ای محو جمال تو شده صاحب خانه

"مقصود تویی كعبه و بتخانه بهانه"

ای كاش شود میثم و سلمان تو باشم

تا روز جزا دست به دامان تو باشم

در هر دو جهان ریزه خور خوان تو باشم

كافر شوم از خویش و مسلمان تو باشم

كردیم نثار قدم تو دل و دین را

"تقدیم نمودیم همان را و همین را"

افسوس كه با نام تو كردند خرافات

در دایرۀ تنگ جنایات و مكافات

یك عده پی شطح و گروهی پی طامات

در كاخ نشستند به عنوان خرابات

ما با تو نشستیم و از این قوم بریدیم

"ما چون ز دری پای كشیدیم، كشیدیم"

  • پنج شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 8:22
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران